دنیای نوجوانی، دنیای جست‌وجوی متفاوت‌ها و بازار بزرگی از تنوع‌خواهی است. این دو ویژگی سبب شده تا در این دوره‌ی سنی، نسبت به همه‌ی تازه‌واردها حس خوبی داشته باشیم و آنچه اندک مانعی برای استفاده از آن به وجود آمده باشد را بیش‌تر دنبال کنیم. حکایت ماهواره هم بر این مدار می‌چرخد؛ اما واقعیت چیست؟ آیا نیاز من به ماهواره یک نیاز حقیقی است و از تماشای آن سود می‌برم که دلایل دیگری مرا به سمت آن می‌کشانند؟ و سؤال مهم‌تر این‌که ماهواره چه آسیب‌هایی می‌تواند به من وارد کند؟ برای دریافت پاسخ با ما همراه باشید.
 

گم می‌شوم!

یکی از ضررهای رفاقت با ماهواره، تأخیر در شکل‌گیری هویت است. زمانی که انبوهی از محتواهای ناهماهنگ با فکر و ارزش‌های من از‌طریق این بشقاب سمی به سوی ذهنم سیگنال می‌دهند، طبیعی است که انرژی زیادی را صرف مدیریت این ناهماهنگی‌ها می‌نمایم و دیگر نمی‌توانم رشد واقعی آن را نظاره‌گر باشم؛ ازاین‌رو، در جایی که تا هجده‌سالگی باید تکلیفم با خودم، باورهایم، رشته مورد علاقه‌ام، حرفه‌ی دوست‌داشتنی‌ام و هر آنچه بسته خودیابی مرا تشکیل می‌دهد را پیدا کنم، این اتفاق سال‌ها بعد می‌افتد که روان‌شناسان تا 24 سالگی را پیش‌بینی می‌کنند. من در امواج ماهواره گم می‌شوم و زمانی به خودم می‌آیم که سال‌های زیادی را از دست داده‌ام.
 

مرگ معنویت

یک نوجوانی است و یک دنیا پاکی و خداجویی؛ اما خداوند در قران تأکید کرده که دشمنان نمی‌خواهند شما به سوی خوبی‌ها حرکت کنید. آن‌ها تمام سعی‌شان را می‌کنند تا شما در دنیای لذت‌های زودگذر، آن هم از جنس خرابش سرگرم شوید و به‌سوی گناه و فساد کشیده شوید. موسیقی‌های حرام بشنوید، شو ببینید، فیلم‌های ناهماهنگ با فطرت خدایی خود تماشا کنید، اطلاعات سمی و گمراه‌کننده دریافت کنید، نسبت به کشور خود بدبین شوید و خودباختگی به تمام معنا سراغ شما بیاید. بدتر این‌که از معنویت فاصله بگیرید یا نهایتا به‌سوی معنویتی قلابی کشیده شوید. این برنامه جدی است و سالیانه میلیاردها تومان برای این کارشان سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ چون می‌دانند وقتی خداخواهی را در شما ضعیف بکنند، آن وقت شما هم یکی از خودشان خواهید شد. این تجربه را بارها در طول تاریخ داشته‌اند!
 

دشواری خودکنترلی

خویشتن‌داری و داشتن تسلط کافی بر خود و نیازهای خویش، یکی از نشانه‌های سلامت روان و از پایه‌های رشد است. زمانی که ما قدرت مدیریت خویشتن را به اندازه‌ی کافی داشته باشیم، به کسی ستم نمی‌کنیم، پای خود را از چارچوب‌های صحیح بیرون نمی‌گذاریم، رفتارهای سنجیده بروز می‌دهیم، مراقب افکار خودمان هستیم و زندگی زیبایی را پایه‌ریزی می‌نماییم. حال اگر بر اثر تلقین ماهواره، تماشای زیاد خشونت و رفتارهای زننده، اندک‌اندک به این فضا عادت کنیم و آن را مسئله‌ای معمولی و همه‌گیر بدانیم، به‌تدریج توان خودکنترلی ما افت می‌کند و بدون آن‌که خودمان متوجه باشیم، در تغییری تدریجی و خاموش، رفتارهایی را پیش می‌گیریم که از طرف دست‌اندرکاران این دنیای فناوری هدایت شده است و حرف‌هایی به زبان می‌آوریم که تکرار حرف‌های آن‌هاست. در مدیریت غریزه‌ی جنسی هم با تلاطم‌هایی روبه‌رو می‌شویم که بلور اخلاق و فضیلت ما را می‌شکند و ما می‌مانیم و معصومیتی ازدست‌رفته! بدتر آن‌که سلامت روان خود را به‌خطر می‌اندازیم و دچار پراکندگی روانی می‌شویم.
 

بازماندن از قافله

قرارهای زندگی یادمان باشد. این‌که تصمیم داشتیم به کجا برسیم و چه کارهایی بکنیم، نقشه‌ای است که ما را به‌سوی جاده‌های جلویی در زندگی می‌کشاند و ماشین اراده‌ی ما را پیش می‌برد. شما از روزی که خودتان را شناخته‌اید، تصمیم‌های ریز و درشت زیادی داشتید که شاید بسیاری از آن‌ها یادتان نمانده باشد. یکی از تحفه‌هایی که تماشای ماهواره نصیب ما می‌کند، جاماندن از قافله‌ی موفقیت است. با بدبینی‌هایی که از سوی این دستگاه کنترل‌شده به ذهن و جان ما تزریق می‌شود، به‌تدریج درس‌خواندن را کاری بیهوده می‌شماریم یا رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود را به آلبوم خاطرات می‌سپاریم. آن‌ها تلاش دارند تا قطار حرکت ما به‌سوی پیشرفت را به هر نحو ممکن متوقف کنند؛ چون می‌دانند با استعدادهای سرشار جوانان مسلمان، به‌زودی جایگاهی برای پیشرفت آنان باقی نخواهد ماند؛ پیشرفتی که مدیون فرار مغزهایی است که با همین وسایل هدایت‌شده به سرزمین آنها کشانده شدند.


چاه­واره

ماهواره، چاهی است که با توجیه و تفسیرهای شخصی خودمان را درون آن می­ اندازیم و آسیب ­های چندجانبه‌ی آن را به جان می ­خریم. ما که با قانون‌های خداوند پایه­ های زندگی را ساخته‌ایم، درصورتی به دستاوردهای بزرگ آن دست خواهیم یافت که فرمول­ های تعریف‌شده ازسوی خداوند را جدی بگیریم و اجرایی کنیم وگرنه موجی از سردرگمی ناشی از ماندن در دوراهی زندگی سالم و ناسالم دریافت خواهیم کرد. با اندکی تأمل در این تخلف به ظاهر کوچک، چند قانون خداوند را زیر پا گذاشته‌ایم و آن‌گاه انتظار زندگی خوش و سراسر برکت را در سودای خویش ­بپرورانیم:

قانون اول: اگر زندگی خوب و خوش می­ خواهید، به قانون ­های خداوند احترام بگذارید تا احساس خوشبختی و رضایت، تمام وجود شما را سیراب کند.

قانون دوم: اگر کسی به قانون­ های الهی پایبند بود، خودش سود برده و اگر کسی از آن تخلف کرد، به خودش زیان زده است.

قانون سوم: با دست خودتان خویشتن را به نابودی نیندازید.

قانون چهارم: از دشمنان من و برنامه های آنان رویگردان باشید.

قانون پنجم:  شهوترانان درصدد تحریک جنسی و افزایش خواهش­ های نفسانی شما هستند.

قانون ششم: آی اهل ایمان! چشم فروبندید و در مسائل جنسی خویشتن دار باشید که برای شما بسیار بهتر است.

قانون هفتم: آی مومنان! مراقب خودتان باشید. نکند گمراهان شما را به نابودی بکشانند و به شما ضرر بزنند.

قانون هشتم: خود و خانواده خویش را از آتش فساد و تباهی نجات دهید.

قانون نهم: یادتان باشد که شیطان برای غلبه بر شما، رفتارهای زشت­تان را زیبا و درست جلوه می ­دهد!

قانون دهم: دشمن خیر شما را نمی­ خواهد؛ مراقب شرارت­ های پیدا و پنهانش باشید.

 
نویسنده: ابراهیم اخوی

منابع:
1. سوره‌ی قارعه: آیات 6 و 7
2. سوره‌ی جاثیه: آیه‌ی1
3. سوره‌ی بقره: آیه‌ی 195
4. نجم: آیه‌ی 22   
5. نساء: آیه‌ی 27
6. نور: آیه‌ی 30
7. مائده: آیه‌ی 105
8. تحریم: آیه‌ی 6
9. انفال: آیه‌ی 48
10. فاطر: آیه‌ی 6